برخورد. مترادف برخورد. معنی انگلیسی: bump, clash, conflict, crisscross, encounter, friction, impact, incident, jostle, smash, stroke, tangle, bat, run-in, contact, conjunction, attitude.
Moreبرای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی برخورد با افراد منفی نگر به قسمت: “طرز برخورد با افراد منفی گرا” مراجعه کنید. توضیحات و نکاتی در مورد افرادی که شما را تحقیر می کنند: زمانیکه ...
More2018年5月27日 روزنامه های محلی منبعی از اطلاعات ارزشمند هستند. وقتی به رستوران ها و کافه ها می روید آن ها را بردارید و مطالعه کنید، یا می توانید نسخۀ آنلاین آنها را از طریق گوگل مطالعه کنید. در
More2018年10月13日 برخوردی که گاهی به دلیل تفاوت عمیق مذهبی و فرهنگی می تواند چالش آفرین باشد. در این مقاله مهم ترین نکات برای داشتن برخورد مناسب با عشایر و مردم محلی را با شما به اشتراک می گذاریم . با سلوچ ...
More2021年3月29日 محلیها خود را از لحاظ جسمانی و برخورد با طبیعت قویتر از شهریها میدانند. سعی کنید توی ذوقشان نزنید. مراقب حریم خصوصی بومیها باشید
Moreمحلی (فرهنگ عمید): مربوط به یک محل خاص: ترانهٴ محلی،. از مردم محل، بومی،. محلی (فرهنگ واژههای فارسی سره): برزنی، بومی. محلی (حل جدول): بومی. محلی (فرهنگ فارسی هوشیار): جلا داده شده، آراسته شده و ...
More2023年4月19日 منابع محلی میگویند که در پی منازعه و برخورد بین کوچیها و مردم محل در ولسوالی دولتآباد فاریاب دستکم شش نفر از ساکنان محل زخمی شدند. مردم محل به افغانستان اینترنشنال گفتند که درگیری زمانی شروع شد که کوچیها برای ...
Moreبی تردید تنظیم مناسبات با بازماندگان سلطنت خوارزمشاهی، خلافت عباسی و چگونگی برخورد با تهدید فزاینده مغولان و دربار مرکزی مغول، حکومت های محلی ایران را وارد عرصه پیچیده ای ساخت که افزون بر جنبه عملی آن که معطوف به حفظ ...
Moreلغتنامه دهخدا. برخورد. [ ب َ خوَر / خُرْ ] (مص مرخم ) برخوردن . ملاقات . تصادم . ملاقی شدن . (از غیاث ). - بد برخورد ؛ ترشرو و متکبر و خشن بهنگام دیدار. - برخورد خوبی نکردن ؛ نیک تلقی نکردن و به ترشروئی ...
Moreدامنه برخورد یک بخش شبکه است که توسط یک رسانه مشترک یا از طریق تکرار کنندهها در جایی که انتقال دادههای همزمان با یکدیگر برخورد میکنند متصل میشود. دامنه برخورد به ویژه در شبکههای بی ...
More